به گزارش خبرنگار وسائل، پنجمین نشست از سلسله نشستهای «الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی، نقد و بررسی سند پایه» ۱۳ دی با جضور حجت الاسلام احمد راهدار، عضوهیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) به همت جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و مر کز اشاعه اندیشه در باشگاه فکر و اندیشه انقلاب اسلامی مشهد برگزار شد.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح مطالب ارائه شده از سوی حجت الاسلام راهدار در این نشست است:
در بررسی واژگانی الگوی سند پیشرفت اسلامی ایران باید گفت که در بندهای چندگانه آن نیاز به حذف یا اضافه شدن برخی کلمات و اصلاح است. اگر قرار باشد سندی برای برنامه ۵۰ سال آینده ما باشد واژگان و ادبیات و گزارههای آن باید وزنی داشته باشند که بتواند دغدغهها و مسائل و برنامههای ما را در ظرف ۵۰ سال آتی حمل کند.
در پاراگراف نخست این سند، قبل از بخش مبانی نیاز است تا کلمه «لطف الهی» در جملهای آورده شود؛ در واقع این بند از پاراگراف پس از بازنویسی باید اینگونه نوشته شود که «این الگو با لطف الهی و ایمان استوار و عزم راسخ و تلاش عظیم و مدبرانه مردم و مسئولان جمهوری اسلامی ایران اجرا خواهد شد».
استفاده از واژه حکم به جای حق
در بخش مبانی انسان شناختی سند، ماده ۶ مبنی بر این است که با توجه به مبادی پیشگفته، انسان دارای حقوقی از جمله حق حیات معقول، آگاهی، زیست معنوی و اخلاقی، دینداری، آزادی توأم با مسئولیت، تعیین سرنوشت و برخورداری از دادرسی عادلانه است.
یکی از نقدهایی که به منشور جهانی حقوق بشر وجود دارد این مسأله است که بسیاری از مطالبی که در این منشور آمده، حق است در حالی که در اسلام اینها حکم هستند. حق قابل انتقال و اسقاط است، ولی حکم این وضعیت را ندارد.
به همین دلیل است که در اسلام حکم حیات داریم و در غرب این حق است؛ از اینرو خودکشی در غرب ممنوع نیست، اما به دلیل حکم حیات، در اسلام خودکشی ممنوع است. کرامت و آزادی حکم ما است و در غرب براساس قانون این حق است و به همین دلیل نیاز است تا به جای کلمه حق از حکم در این بند استفاده شود تا مشکلاتی به وجود نیاید.
بر اساس پاراگراف آخر بخش افق در سال ۱۴۴۴ ایران از نظر سطح کلی پیشرفت و عدالت، در شمار چهار کشور برتر آسیا و هفت کشور برتر دنیا شناخته میشود و دارای ویژگیهای برجسته جامعه اسلامی و خاستگاه تمدن نوین اسلامی ایرانی خواهد بود.
در این بخش پس از واژه «خاستگاه» نیاز است تا واژه «کانون» اضافه شود چراکه نمیخواهیم خاستگاه ایران باشد و کانون جای دیگری شود؛ به همین دلیل بهتر است خاستگاه و کانون باهم بیایند.
در بخش تدابیر در ماده یک می گوید که تبیین و ترویج اسلام ناب محمدی (ص) متناسب با مقتضیات روز باشد. در این بخش بهتر آن است که واژه «اجتهاد مستمر فقها» که بارمعنایی مقتضیات روز را دارد اضافه شود که این واژه به مقتضیات روز معنای روشن و محتوایی میدهد.
بسط فرهنگ قرآنی و تعمیق معرفت و تداوم محبت اهل بیت (ع) از طریق زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا و انتظار بدون انحراف و بدعت از مواد بخش تدابیر ماده 3 است که با توجه به اینکه غدیر آغاز تاریخ شیعه است بهتر آن است که «غدیر» نیز اضافه شود.
«هنجارهای مدنی» واژه اسلامی نیست
ماده ۴ بخش تدابیر درباره ترویج آموزههای اخلاق اسلامی و هنجارهای مدنی و تبلیغ عملی است. کلمه «هنجارهای مدنی» کارآمد نیست چراکه اسلامی نیست و ممکن است امری در جامعه هنجار باشد، اما پایه دینی و اسلامی نداشته باشد چراکه هنجار واژه دقیقی نیست و بهتر است که حذف شود.
ماده ۵ بخش تدابیر پیرامون شناساندن علمی و واقعبینانۀ ارزشها و دستاوردهای انقلاب اسلامی است. واژه «علمی» در این بند خطرناک است چراکه جریانهای لیبرالیسم تحت تأثیر دنیای غرب از طریق همین واژه «علمی» به دنبال تفاسیر علمی از اسلام بوده اند و در عین حال آنها علم را مدرنیته تعریف کرده اند.
برخی علم را به معنای دانشگاه گرفته اند و با این تعریف نمیتوان امداد غیبی را به آن معتقد بود؛ از آنجا که علم تاریخ دارد و در عین حال رهزن است، میتواند مشکلاتی را به وجود آورد باید حذف شود.
در ماه ۸ بخش تدابیرارتقای موقعیت شغلی، کرامت و منزلت اقشار علمی و فرهنگی به ویژه معلمان و استادان عنوان شده و هیچ اشارهای به طلاب و حوزهها نشده است؛ بهتر است اساتید حوزوی و دانشگاهی نیز قید شود.
استفاده از واژه الگو به جای کلمه سبک
درباره بند ۹ بخش تدابیر باید گفت که به تبیین، ترویج و نهادینهسازی سبک زندگی اسلامی ایرانی سالم و خانواده محور با تسهیل ازدواج و تحکیم خانواده و ارتقای فرهنگ سلامت در همه ابعاد اشاره دارد؛ در این بند بهتر آن است که به جای «سبک» از کلمه «الگو» استفاده شود چراکه این واژه دقیق نیست و جعل غرب است.
ماده ۱۰ بخش تدابیر اهتمام به احیا و توسعه نمادهای اسلامی ایرانی به ویژه در پوشش، معماری و شهرسازی با حفظ تنوع فرهنگی در پهنه سرزمین دارد؛ به نظر میرسد این بند به دنبال تقویت حیا و عفت عمومی است و از طرفی این بند دو پهلو است؛ ظاهر قضیه این است که لباس ما ایرانی باشد و غربی نباشد و از طرفی نمیتوان دغدغه عفت عمومی را از آن استناد کرد.
تحریک غیرت مرادن؛ راهحل معضل حیا و عفت عمومی
برای توجه به حیا و عفت عمومی بهتر آن است که علاوه بر ماده ۱۰ ماده دیگری در همین راستا افزوده شود؛ در این چهار دهه پروژه حیا و عفت مفهومی به جای اینکه زیر چتر مفهوم «غیرت» دنبال شود از حجاب استفاده شده است و این در حالی است که پروژه حیا و عفت عمومی از طریق غیرت حل میشود نه حجاب. همان طور که پیامبر (ص) برای بی حجابی یکی از زنان به مرد او تذکر داد؛ در حال حاضر مشکل این است که به غیرت مردان توجه نمیشود.
بند ۱۲ بخش افق مربوط به تقویت و گسترش تولید علمی اصیل، بومی و مفید در رشتههای علوم انسانی با بهرهگیری از مبانی و منابع اسلامی و دستاوردهای بشری است. در این بند باید «رشتههای علوم انسانی» حذف شود چراکه برخی در سالهای آینده خواهند گفت که در علوم فنی، پروژه اسلامی سازی علوم کامل نمیشود و سند هم این اجازه را نمیدهد؛ بنابراین این موضوع مشکل ساز میشود.
بند ۱۳، پیرامون توسعه علوم بینرشتهای و مطالعات و پژوهشهای چند رشتهای بدیع و مفید است؛ بهتر است که «بدیع» حذف شود چراکه نو بودن هیچ ارزشی ندارد و باید پرسید که نوآوری چه مشکلی را حل خواهد کرد. تأکید باید بر روی کلمه «مفید» باشد.
توده ملت باید در مقیاس بین المللی رشد کنند
به بند ۱۴ بخش افق کوشش و تعامل فکری بلندمدت و پایدار نخبگان و مؤسسات علمی برجسته کشور در عرصه بینالمللی را مطرح کرده است؛ در واقع نگاه بین المللی نباید محدود به نخبگان و موسسات علمی باشد و نگاه بین المللی باید کلی باشد چراکه توده ملت باید در مقیاس بین المللی رشد کنند که شامل نخبه و غیر نخبه میشود چراکه اگر این بند با قید نخبه بماند ما گرفتار رانت نخبه خواران خواهیم شد.
بند ۱۸ بخش افق مبنی بر ارتقای مهارتهای حرفهای بومی به فنّاوریهای صنعتی با استفاده از دستاوردهای نوین علمی و تجارب تاریخی و احیای بازارهای تولیدی تخصصی مطابق قابلیتهای سرزمینی است. در اینجا این پرسش پیش میآید که چرا نباید مهارتهای بومی ما بماند و در عین حال بخشی تبدیل به فناوری شود؛ انجام این دو کار در کنار یکدیگر مقدور است نباید کاری کرد که مهارتهای بومی و سنتی نابود نشود.
پسند جهانی، مسئله ما نیست
ماده ۱۹ بخش تدابیر درباره پیریزی و گسترش نهضت کسب و کار هنرهای نمایشی و کاربردهای فضای مجازی با استفاده از میراث فرهنگی و ادبی ایرانی اسلامی و قابلیتهای ملی و محلی مطابق تقاضا و پسند مخاطب منطقهای و جهانی است؛ واژههای مطابق تقاضا و پسند مخاطب منطقهای و جهانی باید حذف شود چراکه التزام به این واژه منجر به رقص و حرکات موزون خواهد شد در حالی که پسند جهانی، مسئله ما نیست.
ماده ۲۰ التزام به رعایت اصول و قواعد اسلامی در غایت و ساختار تصمیمات، سیاست گذاریها و نهادسازیهای اقتصادی و مالی است؛ در واقع نیاز است که همه قانونها اسلامی شوند چراکه در حکومت بشری و ولایت فقیه، هر قانون عرفی همان قانون شرعی است.
ساختار بانکها متناسب با نظام سرمایه داری است
درباره تحقق عدالت در ساختار قانونی نظام بانکی با ایجاد انضباط پولی، رهایی از ربای قرضی، توزیع عادلانه خلق پول بانکی و بهرهمند سازی عادلانه آحاد مردم جامعه از خدمات پولی باید گفت که در واقع این ماده تحقق عدالت در ساختار قانونی نظام بانکی را پذیرفته است در حالی که ساختار بانکهای امروز ما متناسب با نظام سرمایه داری است و نظام عدالت نیست و در واقع نابرابر است.
براساس نظر مراجع خلق پول بانکی حرام است و به همین دلیل این ماده از سند باید حذف شود چراکه از صفر تا صد آن مشکل دارد و قابل اصلاح نیست.
ماده ۲۴ که مبنی بر استقلال بودجه دولت از درآمدهای حاصل از بهرهبرداری از منابع طبیعی و ثروتهای عمومی و انتقال این درآمدها به مردم با تأمین عدالت بین نسلی است؛ در واقع منابع طبیعی جزو انفال هستند و انفال متعلق به حاکم است و حاکم باید برای مردم خرج کند و براساس منابع فقهی حتی پول نفت باید از طریق حاکم به دست مردم برسد در حالی که در شرایط فعلی اینگونه نیست.
ماده ب. ۶ بخش تدابیر که مصون سازی و تقویت فرآیندها، سیاست ها، تصمیمات و نهادهای اقتصادی در مقابل تکانههای سیاسی-اقتصادی هدفمند و غیرهدفمند برون زا است. در این ماده با توجه به تکانههای اقتصادی بهتر است واژه «درون زا» هم به این بند اضافه شود.
ماده ۲۸ بخش تدابیر، دقیق نیست چراکه نسبت مردم و منابع طبیعی از مجرای، ولی که با فقه ما سازگار باشد، مشخص نیست و بهتر است حذف شود.
ادبیات سازی در سند دارای اهمیت است
ماده ۳۴ پیرامون گسترش قطبهای گردشگری طبیعی، فرهنگی، مذهبی و سلامت با محوریت مناطق و مراکز هویتسازاست؛ ادبیات سازی در سند دارای اهمیت است و به همین دلیل در این بند میتوان از واژه «تروریسم مذهبی» استفاده کرد که تمام تبادلات فرهنگی در حوزه دیپلماسی با این واژه قابل طرح است.
ماده ۴۱ از بخش تدابیر سند درباره اعتلای منزلت و حقوق زنان و ارتقای جایگاه اجتماعی و فرصتهای عادلانۀ آنان و تأکید بر نقش مقدس مادری است؛ در واقع زنان بسیاری هستند که مادر نشده اند، اما همسر شده اند که این منصب و شأن است بنابراین بهتر است در کنار واژه مادری، همسری هم اضافه شود.
بخش ماده ۵۳ پیرامون پیشگیری از شکلگیری تهدید علیه جمهوری اسلامی ایران، گسترش بسیج مردمی و تقویت بنیه دفاعی بازدارنده، است. این ماده منفعلانه است و برنامه نظامی را در آینده بر دفاع تعریف کرده است در حالی که ما نیاز به استراتژی هجومی هم داریم و بهتر است که اصلاح شود و در همین راستا ماده ۵۵ نسبت به ماده ۵۳ در اولویت گذاشته شود.
ماده ۵۴ به تقریب مذاهب اسلامی و تحکیم اتحاد و انسجام مسلمانان از طریق تأکید بر مشترکات دینی و پرهیز از اهانت به مقدسات مذاهب اسلامی، می پرازد. این واژگان بهتر است به تقریب ادیان مذاهب توحیدی و اسلامی تغییر یابد چراکه ما در ادیان باید به زبان مشترک و وحدت در مقیاسهای مشترک دست یابیم چراکه در حوزه کلام به وحدت نمیرسیم و از طرفی تقریب و وحدت نباید بر پایگاه کلام سوار باشد و میتواند این نقطه وحدت به سمت اقتصاد سوق داده شود.
مغفول ماندن نقش فقاهت و روحانیت در سند
ماده ۵۵ درباره ترویج عقلانیت و روحیه جهادی در جهان اسلام و حمایت از حرکتهای اسلامی و نهضتهای آزادیبخش و استیفای حقوق مردم فلسطین است. در واقع کلمه جهادی به غلط در این بند آمده است چراکه جهاد برند اهل سنت و نوع تند آن است و برند ما مقاومت است و جبهه مقاومت فقط دفاعی نیست؛ بنابراین کلمه مقاومت باید به جای جهادی آورده شود.
در این سند نقش فقاهت، اجتهاد و روحانیت گم شده است؛ در واقع شایستهترین و ضروریترین اقدامی که حوزه میتواند برای این سند انجام دهد این است که استنادات شرعی این مواد را بیاورد که این سند اتفاق فقهی و اجتهادی داشته باشد.
با وجود اینکه این سند در مقایسه با قانون اساسی قابل تحسین است اما بر مستندات فقهی آن خدشه وارد است. یکی از چیزهایی که موجب برتری این سند نسبت به قانون اساسی شده پرداختن به واژه «تمدن» است در حالی که در قانون اساسی این واژه نیست./504/241/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان